• چاپ استیکر اختصاصی
  • چاپ ماگ اختصاصی
  • چاپ کتاب اختصاصی
  • 0
    هری پاتر و سنگ جادو

    نگاهی به هری پاتر؛ جادو کسب و کار من است!

    کله زخمی، پسری که زنده ماند، عنصر نامطلوب شماره‌ی یک، یا آن‌طور که شناخته شده‌تر است، هری پاتر! با اینکه نزدیک نیم قرن از انتشار هری پاتر و سنگ جادو می‌گذرد، هنوز کمتر کسی پیدا می‌شود که هری پاتر با زخم صاعقه مانند روی پیشانی‌اش و عینک گرد شکسته و موهای همیشه نامرتب، را نشناسد و داستان‌های او همچنان خوانده می‌شود و طرفدارهای پر و پا قرص خودش را دارد. اگر شما هم از فندوم هری پاتر هستید،حتما نگاهی به استیکرهای هری پاتر بیندازید.

    مشهورترین پسر ادبیات گمانه‌زن در اتوبوس متولد شد. هنگامی که اتوبوس جی‌کی‌رولینگ خراب شده بود و برای تعمیر کنار جاده ایستاده بود، ایده‌ی سرگذشت هری به ذهن خانم رولینگ خطور کرد و همان‌جا هم پا به این جهان گذاشت. هری پاتر، پسر یتیمی که پشت در خانه‌ی خاله‌اش در سبد گذاشته می‌شود و خاله و شوهر خاله‌اش با بی‌میلی او را به فرزندی می‌گیرند و در انباری کوچک و پر عنکبوت زیر پله بزرگ می‌شود، او در واقع جادوگر قدرتمندی است که به خاطر شکست دادن لرد ولدرمورت، سیاه‌ترین جادوگر قرن در سن یک سالگی مشهور است. جادوگری که پدر و مادرش را می‌کشد اما به طرز معجزه‌آسایی در کشتن یک پسر یک‌ساله می‌ماند.

    هری و پاتر و سنگ جادو

    هری تا تولد یازده‌سالگی از سرگذشت خود بی‌خبر بود. با آمدن نامه‌ای از طرف مدرسه‌ی جادوگری هاگوارتز که توسط نیمه‌غولی به نام هاگرید به دستش می‌رسد، به جادوگر بودن خود پی می‌برد و برای تحصیل عازم هاگوارتز می‌شود. جایی که با رون ویزلی و هرمیون گرنجر دوست می‌شود و سه‌تایی ماجراهای مختلفی را پشت هم می‌گذارند.

    هاگوارتز، قلعه‌ی رویایی‌ای که همه‌ی گذراندن فقط یک روز در آن منتهای آمال هر پاترهدی است، بر تپه‌ای واقع شده و جنگل ممنوعه‌ای در کنارش قرار دارد. در جنگل ممنوعه موجودات جادویی مثل سانتور ، تک‌شاخ، عنکبوت‌های غول‌آسای آدم‌خوار، غول-برادرِ شکاربان مدرسه و تسترال (نام نوعی اسب) زندگی می‌کنند، که بعضی مثل تک‌شاخ بی‌خطر هستند، اما برخی دیگر مثل دار و دسته‌ی آراگوگِ عنکبوت به خون انسان تشنه‌اند. پس بدون هاگرید، شکاربان مدرسه به جنگل نروید.

    از داخل قلعه، به جز جنگل دریاچه و زمین بازی کوییدیچ را می‌توان دید. کوییدیچ مشهورترین بازی دنیای جادویی رولینگ و احتمالا مشهورترین بازی تخیلی است و با جاروهای پرنده و توپ‌های سنگینی که دنبال انداختن بازیکنان از جاروهایشان هستند و یک توپ پردار کوچک به اسم اسنیچ یا گوی زرین، بازی می‌شود.

    هاگوارتز صد و اندی راه پله و درها‌ی مختلف دارد. راه پله‌هایی که در ساعاتی تغییر جا می‌دهند، فقط روزهای جمعه ظاهر می‌شوند، تبدیل به سرسره می‌شوند و درهایی که با نوازش یا فحش باز می‌شوند. همچنین هاگوارتز یک آشپزخانه‌ی حسابی است که توسط جن‌های خانگی گردانده و بهترین غذاها در آن پخته می‌شود. این غذاهای خوشمزه در سرسرای عمومی با سقف ستاره‌ای سرو می‌شوند. هری، رون و هرمیون در نزدیک به هفت سال تحصیل در مدرسه تقریبا به همه جا سرک کشیدند.

    در سال اول به دنبال لردولدرمورت که دنبال سنگ کیمیا برای بازگشت از مرگ بود، به طبقه‌ی ممنوعه‌ی سوم که سنگ کیمیا در آن توسط گیاه‌های خورنده و سگ سه سر محافظت می‌شود، رفتند. سال بعد به حیاط خلوت سالازار اسلیترین، یکی از بنیانگذاران مدرسه راه یافتند و حیوان خانگی او، باسیلیسک، مارگنده‌ای که با یک نگاه می‌تواند باعث مرگ شود را سلاخی کردند. سال سوم به دنبال مجرم فراریِ خطرناکی که از زندان جادوگران فرار کرده بود، بید کتک زن را رام کرده و از راهرویی که زیر بید کتک‌زن قرار داشت به شیون آوارگان رفتند. در سال چهارم هری به طور ناخواسته وارد مسابقه‌ی خطرناک سه جادوگر شد و در آخر سر از گورستان خانوادگی لرد ولدرمورت در آورد و شاهد بازگشت او بود.

    با بازگشت لرد ولدرمورت در سال چهارم، رولینگ ابتدا به ترسیم مفاهیم سنگینی چون سانسور مطبوعات، قدرت طلبی، تحریف واقعیت و غیره می‌پردازد و سپس با مبارزه‌ی هری با تک تک این عناصر آن را نقد می‌کند. فاج، وزیر سحر و جادوی وقت که نمی‌خواهد بازگشت لردسیاه را باور کرد هری را دروغگو می‌نامد و مبارزه‌ی بین هری و دنیای بی‌رحم و زشت سیاست شروع می‌شود. در نهایت هری برنده می‌شود ولی فایده‌ای ندارد چون دیر شده و لرد ولدرمورت با قدرت بیشتر برگشته است.

    رولینگ در بین تار و پود زندگی هری، گریزی به روان‌شناسی، فلسفه و سیاست‌ می‌زند. در سال پنجم هری پدرخوانده‌اش را ناجوانمردانه از دست داد و درد فقدان وی را به دوش کشید و از هفت مرحله‌ی سوگواری گذر کرد. شوک رفتن سیریوس، انکار واقعیت، خشمگین شدن و پرخاش با اطرافیان، حسرت و سرزنش خود، افسردگی و در نهایت پذیرش!

    در جلد آخر، رولینگ به زیبایی هرچه تمام‌تر با آفریدن یک فولکلور جادویی به اسم داستان سه برادر، سه شی جادویی با فلسفه‌ی عمیقی پشت آن را خلق کرد. سنگ زندگی مجدد که انسان را از دنیای بعد از مرگ فرا می‌خواند، اما فرد دیگر متعلق به این دنیا نبود و به طور کامل برنمی‌گشت بلکه حجابی او را از این جهان جدا می‌کرد. بزرگترین حسرت انسان، یعنی بازیابی از دست رفته‌ها در این سنگ نهفته‌ است و این سنگ به نظر چاره‌ای برای بزرگترین ترس انسان، از دست دادن عزیزی و تنها شدن می‌آید اما در نهایت سرابی بیش نیست.

    ابر چوب دستی که قدرت بی‌مانند نصیب صاحبش می‌کند، اما همانقدر هم در معرض خطر قرارش می‌دهد و در نهایت شنل نامرئی، شنلی که با پوشیدن آن فرد کامل پنهان می‌شود. با گذر زمان قدرت جادویی آن از دست نمی‌رود و خراب نمی‌شود. نجیب‌ترین یادگاری مرگ!

    تنها شیئی که صاحبش را به سعادت برساند شیئی بود که او را محو و از دید دیگران پنهان کرد. نیست شدن برای هست شدن. این سه یادگار باهم به شکل مثلثی به جای شنل که درون آن دایره‌ای به نمایندگی از سنگ و خط صافی که نشانگر ابر چوب‌دستی‌ است کشیده می‌شود و صاحبش را به ارباب مرگ تبدیل می‌کند. شما هم با خرید استیکر یادگاران مرگ می‌توانید ارباب مرگ بشوید!

    فداکاری و عشق دو عنصر اصلی هری پاتر هستند که در اکثر شخصیت‌های سفید آن به چشم می‌خورند. فداکاری دابی، جن خانگی برای نجات هری پاتر و دوستانش که منجر به کشته شدن دابی می‌شود از غم‌انگیزترین صحنه‌های داستان است. همچنین فداکاری لیلی پاتر، مادرش که با مرگ خود بقای هری را تضمین کرد. و وقتی صحبت از عشق باشد، فقط و فقط اسم سوروس اسنیپ به ذهن می‌آید. اسنیپی که از شدت عشقش به لیلی پاتر ذره‌ای کم نشد و برای محافظت از پسر لیلی هر کاری توانست کرد، حتی جاسوسی لرد سیاه! اگر داستان پسری که زنده ماند را نخوانده‌اید وقت آن است که شروع کنید، اگر هم خواندید بعد سفارش از ما برای بار دیگر بخوانید!

    نویسنده: آنا پولادی

    کادینر، دنیای استیکر و برچسب لپ‌تاپ و گوشی هست، شما توی کادینر خیلی راحت می‌تونید از بین هزاران طرح موجود استیکرهای مد نظر خودتون رو انتخاب کنید و خیلی زود تحویلشون بگیرید. توی کادینر ما انواع مختلف استیکر در دسته‌بندی‌های متنوع رو داریم.