نگاهی به سریال فرندز؛ داستان دوستی‌ها!

ماجرای روزمره‌ی شش دوست صمیمی در کافه‌ای که ربع قرن پیش اتفاق افتاده شاید به نظر خیلی هیجان انگیز به نظر نیاید اما اگر نگوییم بهترین، سریال فرندز قطعا در لیست بهترین سیتکام‌ها جایگاه بالایی دارد. فرندز موفقیت خود را مدیون عوامل مختلفی است، اما رمز موفقیتش در سادگی است. ماجراهای فرندز ساده و روان هستند، اتفاقاتی که ممکن است برای شما هم بیفتد! همین ویژگی منحصربه‌فرد، حس همذات پنداری بیننده را تقویت و این‌گونه خود را در دل او جا می‌کند.

همه چیز با فرار ریچل از عروسی‌اش و پناه آوردن به مونیکا، شروع می‌شود. ریچل، دختر نازپرورده و پولداری است، که عادت به کار کردن و تنظیم دخل و خرجش ندارد و با بهم خوردن عروسی‌اش از سمت خانواده طرد می‌شود. مونیکا که ریچل را از بچگی می‌شناسد، با آغوش باز از او پذیرایی می‌کند و جایی برای ماندن به او می‌دهد.

مونیکا، دوست دوران نوجوانی ریچل است، که حالا سرآشپز قابلی شده و از وسواس شدید(OCD) رنج می‌برد. او برادر جانورشناسی به اسم راس دار، که در نوجوانی علاقه‌ی مخفی‌ای به ریچل داشته است. از طرفی فرار ریچل از عروسی‌اش همزمانی اتفاقی با طلاق راس از همسرش پیدا می‌کند. بدین ترتیب راس تشویق می‌شود، تا برای به دست آوردن عشق قدیمی‌اش تلاش کند؛ تلاش‌هایی که لحظات خنده‌داری را رقم می‌زند. بعد از چندین جدا شدن و بهم بازگشتن، این زوج تصمیم می‌گیرند، در رابطه‌ی‌شان وقفه‌ای ایجاد کنند و راس در این بین مرتکب خطایی می‌شود که زیر بار آن هم نمی‌رود و مدام جمله‌ی «ما تصمیم گرفته بودی وقفه بندازیم» را به عنوان توجیح خیانتش تکرار می‌کند.

چندلر، هم‌دانشگاهی راس، در آپارتمانی روبه‌روی مونیکا زندگی می‌کند و هم‌خانه‌ای به نام جویی دارد. ماجرای هم‌خانه شدن این دو خود یکی از بهترین و خنده‌دارترین قسمت‌های سریال است. برخلاف آپارتمان مونیکا و ریچل که مرتب، چیده شده و بسیار راحت است، آپارتمان چندلر و جویی، آن‌طرف راهرو، آپارتمانی کاملا پسرانه است؛ با تلویزیونی بزرگ و دو صندلی ماساژور و فوتبال دستی به جای میز ناهارخوری!

چندلر به گفته‌ی خودش یک سلاح بیشتر ندارد؛ طعنه! بیشتر بار طنز داستان روی دوش این شخصیت است و متیو پری، بازیگر آن به خوبی از پس ایفای نقشش برمی‌آید و با جوک‌ها و تیکه‌های طعنه آمیزش تضمین می‌کند که از سریال فرندز لذت ببرید. استیکرهای چندلر و دیالوگ‌های خنده‌‍دارش را می‌توانید از فروشگاه کادینر تهیه کنید و مطمئن شوید که همیشه دلیلی برای لبخند زدن دارید.

جویی، بی‌شیله پیله و شکمو است. معروف‌ترین دیالوگش؛ «من غذایم را با کسی قسمت نمی‌کنم» هم مربوط به غذاست. عشق اول و آخر در زندگی‌اش پنیر پیتزا، پیتزا، مخلفات روی پیتزا و هر چیز قابل خوردن است. فیبی یا پرنسس کانسوئلو بنانا همک، دختر عجیب غریبی است که پس از خودکشی مادرش مدتی بی‌خانمان مانده و در همان زمان برخوردی با راس پیدا می‌کند. سال‌ها بعد بدون اینکه هیچ‌یک از این دو یکدیگر را بشناسند، فیبی به گروه کوچک دوستانه‌شان ملحق می‌شود و آهنگ‌هایی که خود ساخته را برایشان به مناسبت‌های مختلف می‌نوازد. معروف‌ترین آهنگ او تک آهنگ اِسملی کت(گربه‌ی بوگندو) است، که در تلاشی نه چندان موفقیت آمیز توسط فیبی ضبط و منتشر می‌شود. نقطه اشتراک فیبی و جویی رفتار معصومانه و کودکانه‌ی‌شان است. هردو سرخوش، شاد و با روحیه‌ی بالا هستند که از کوچک‌ترین چیزها تاثیر می‌گیرند و احساساتشان را به راحتی به اشتراک می‌گذارند.

روابط تک تک این شش نفر، به خصوص رابطه‌ی ریچل و راس در طی سریال تشریح می‌شود و ضعف‌ها و کاستی‌های هر شخصیت به تدریج پرداخته می‌شوند. نویسندگان این ضعف‌ها و عادات مختلف را فراموش نمی‌کنند و در قسمت‌های مختلف به آن اشاره‌ی نامحسوسی می‌کنند. این ریزه کاری‌های فیلمنامه با واقعی‌تر نشان دادن شخصیت‌ها، به سریال جلوه‌ی ویژه‌ای می‌بخشد.

همسر سابق راس، رقص بوقلمون، اردک‌هایی که جویی و چندلر به فرزندی گرفتند، تست‌های بازیگری جویی، کاریابی ریچل، خواهر دوقلوی فیبی، جنیس و جیغ‌هایش، دکتر دریک ریموری و ازدواج‌های متعدد راس همه از وقایع خنده‌دار فرندز هستند. اگر این ستکام دوست‌داشتنی را تماشا کردید، می‌توانید استیکرهای آن را از فروشگاه ما خریداری کنید و اگر هنوز فرندز را ندیدید، وقت آن است که بعد از سفارش از ما اولین قسمت را تماشا کنید. مطمئن باشید که فرندز پشیمان‌تان نمی‌کند!

این شش دوست کنار هم فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه می‌کنند و با وجود قهر و ناراحتی های زیاد همیشه بهترین دوست هم می‌مانند. پیام اصلی داستان این است که؛ دوستان حقیقی همیشه دوست می‌مانند و به خاطر هم فداکاری می‌کنند و هیچ چیز نمی‌تواند یک دوستی حقیقی را به پایان برساند، نه دختری زیبا و نه حتی پیتزا!

نویسنده: آنا پولادی